| ||||||||||||||||||||
| | ||||||||||||||||||||
| متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها) ![]() بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله) اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة به نام خداوند بخشنده مهربان این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول(صلی الله علیه و آله) خداست، در حالی که وصیت می کند که شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
|
چرا علی(علیهالسلام) سکوت کرد؟
یكى از مهمترین شبهاتى كه وهابیها با تحریك احساسات مردم، به منظور انكار قضیه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله علیها مطرح مىكنند، این است كه چرا امیرمؤمنان علیه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه این كه او اسد الله الغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود و ...

عالمان شیعه در طول تاریخ از این شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنیم.
عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب
امیرمؤمنان علیه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او كوبید؛ اما از آن جایى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله صبر پیشه كرد. در حقیقت با این كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكیبائى نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، كسى جرأت نمىكرد كه این فكر را حتى از مخیلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
یکی از منابع طراز اول تاریخی که از نظر زمان تالیف، نزدیکترین اثر تاریخی نسبت به صدر اسلام، به شمار می رود کتاب سلیمان بن قیس(متوفی 80 هجری) است.
وی در این اثر ارزشمند تاریخی و روایی در این باره مىنویسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ علیه السلام وَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیْفَ وَهُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ یَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِیبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِی كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ یَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی.
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
یا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
امام علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت كشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش كوبید و فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پیامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»(1)
برادرم، این مردم مرا رها خواهند كرد و به دنیاى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسیدگى به من باز ندارد، مثل تو در بین این امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بیایند...
همچنین آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل كرده است:
أنه لما یجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت یا أبتاه ویا رسول الله فرفع عمر السیف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت یا أبتاه فأخذ على بتلابیب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته
عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: « یا ابتاه » (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید.(2)
تسلیم وصیت پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
امیرمؤمنان علیه السلام در تمام دوران زندگیاش، مطیع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكیبائى در برابر این مصیبتهاى عظیم بوده است و طبق همین فرمان بود كه دست به شمشیر نبرد.

مرحوم سید رضى الدین موسوى در كتاب شریف خصائص الأئمه (علیهم السلام) مىنویسد:
أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِی فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَیْهِ النِّسَاءُ یَبْكِینَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ فَبَیْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِیَ أَیْنَ عَلِیٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَیْهِ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَخِی... أَنَّ الْقَوْمَ سَیَشْغَلُهُمْ عَنِّی مَا یَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِی الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ وَنَأْیٍ سَحِیقٍ وَلَا تَأْتِی وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّینِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ یَا أَخِی وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْهِمْ بِالْوَعِیدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَیْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّی لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِیعِ مَا أُوصِیكَ بِهِ وَغَیَّبْتَنِی فِی قَبْرِی فَالْزَمْ بَیْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِیفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِیلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ] عَلَى غیر لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَیْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا یَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [یعنی بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَیَّ.
امام كاظم علیه السلام مىفرماید: از پدرم امام صادق علیه السلام پرسیدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گریه بلند كردند، مهاجرین و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علی فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پیغمبر انداختم، فرمود:
برادرم، این مردم مرا رها خواهند كرد و به دنیاى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسیدگى به من باز ندارد، مثل تو در بین این امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بیایند... پس چون از دنیا رفتم و از آنچه به تو وصیت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتی، در خانهات بنشین و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتیب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از این گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله علیها خواهد رسید سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوی.(3)
در روایت دیگرى سلیم بن قیس هلالى نقل مىكند:
ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَیْهَا فَقَالَ یَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِی فِی الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله) عَلَى عَلِیٍّ (علیه السلام) فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِی] مِنْ قُرَیْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَیْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَیْهِمْ] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ یَدَكَ وَلا تُلْقِ بِیَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّی] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِیهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ كادُوا یَقْتُلُونَنِی.
اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پیمان و سفارش رسول خدا صلى الله علیه وآله نبود، هر آینه مىفهمیدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداری
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مىگیرم افرادى كه با اینان بجنگند با من جنگیدهاند، افرادى كه با اینان روى صلح داشته باشند با من صلح كردهاند، بدانید كه اینان در بهشت همراه منند.
سپس پیامبر صلى الله علیه وآله نگاهى به علی علیه السلام كرد و فرمود: اى علی! تو به زودى پس از من، از قریش و متحد شدنشان علیه خودت و ستمشان سختى خواهى كشید. اگر یارانى یافتى با آنان جهاد كن و به وسیله موافقینت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و یاورى نیافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خویش خود را به نابودى مینداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا یَقْتُلُونَنِی؛ این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیك بود مرا بكشند.(4)
همچنین در ادامه روایت پیشین كه از سلیم نقل شد، امیرمؤمنان علیه السلام خطاب به عمر فرمود:
یَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی.
اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پیمان و سفارش رسول خدا صلى الله علیه وآله نبود، هر آینه مىفهمیدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداری.(5)

البته روایات در این باب بیش از آن است كه در این مختصر بگنجد؛ از این رو به همین چند روایت بسنده مىكنیم.
به راستى چه كسى جز حیدر كرّار مىتواند از چنین امتحان سختى بیرون بیاید؟! زمانى ارزش این كار مشخص مىشود كه بدانیم علی علیه السلام همان كسى است كه در میدان نبرد، همچون شیر ژیان بر دشمن حمله مىكرد و پهلوانان و یلان كفر را یكى پس از دیگرى از سر راه بر مىداشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مىمالد و روزى دیگر فرق سر مرهب یهودى را همراه با كلاه خودش مىشكافد.
آن روز فرمان خداوند این بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز دیگر فرمان این است كه همان ذوالفقار در نیام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأیوس شوند.
پینوشتها:
1. الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ)، كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولی، 1405هـ.
2. الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص124، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
3. الشریف الرضی، أبی الحسن محمد بن الحسین بن موسى الموسوی البغدادی (متوفای406هـ) خصائصالأئمة (علیهم السلام)، ص73، تحقیق وتعلیق: الدكتور محمد هادی الأمینی، ناشر: مجمع البحوث الإسلامیة الآستانة الرضویة المقدسة مشهد – إیران، 1406هـ
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
4. الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ)، كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص569، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولی، 1405هـ.
5. همان
سیمای عبادی فاطمه(سلاماللهعلیه
از حضرت صادق(ع) علت نامگذاری حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) را به - زهرا - پرسیدم. فرمود: چون وقتی که در محراب عبادتش به نماز میایستاد فروغ نورش برای ساکنان آسمان میدرخشید همانگونه که نور ستارگان آسمان برای زمینیان میدرخشد.
دلداده حق
«سمیت فاطمة بالبتول لانقطاعها الی عبادة الله تعالی» (مستدرک عوالم، ج 1: ص 80-81).حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) به این جهت «بتول » نامیده شد که از همه بریده و دل به خدا بسته بود.
تندیس عبادت
حسن بصری میگوید: «ما کان فی هذه الامة اعبد من فاطمة(سلاماللهعلیها)کانت تقوم حتی تورم قدماها». (مناقب، ج 3: ص 341).
در میان امت اسلام، کسی خداپرستتر از فاطمه نبود. آنقدر در نماز میایستاد که قدمهایش ورم میکرد.
نیاز نماز
«کانت فاطمة(سلاماللهعلیها)تنهج فی صلاتها من خوف الله تعالی» (ارشاد القلوب: 105).حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) در نمازش از ترس خدا نفس نفس میزد و - گریه در گلویش میشکست .
قدرشناس قدر
حضرت علی(ع) فرمود: « و کانت فاطمة(سلاماللهعلیها)لا تدع احدا من اهلها ینام تلک اللیلة - لیلة القدر - و تداویهم بقلة الطعام و تتاهب لها من النهار و تقول: محروم من حرم خیرها»(دعائم الاسلام، ج 1: 282).فاطمه(سلاماللهعلیها) نمیگذاشت کسی از اهل خانه در شبهای قدر به خواب رود به آنان غذای کم میداد و از روز قبل برای احیای شب قدر آماده میشد و میفرمود: محروم کسی است که از برکات این شب محروم باشد.
پیامبر(ص) فرمود: غروب روز جمعه ساعتی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود. - حضرت زهرا - برای درک آن ساعت - به خدمتکارش میگفت: بر فراز بلندی برو و هر گاه دیدی نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم
نثار و ایثار
حضرت موسی بن جعفر از پدرانش نقل میکند: «کانت فاطمة(سلاماللهعلیها)اذا دعت تدعوا للمؤمنین و المؤمنات و لا تدعوا لنفسها فقیل لها یا بنت رسول الله(ص) انک تدعین للناس و لا تدعین لنفسک فقالت: الجار ثم الدار»(علل الشرایع، ج 1:216).هرگاه حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)دعا میکرد برای زنان و مردان مؤمن دعا میکرد و برای خود دعا نمیکرد، به او گفته شد: چرا شما برای مردم دعا میکنید اما برای خودتان دعا نمیکنید؟ فرمود: اول همسایه آنگاه خانه.
وقت دعا
حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)گوید: «سمعت النبی(ص) یقول: ان فی الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلم یسال الله عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ... و قال هی اذا تدلی نصف عین الشمس للغروب ... و کانت فاطمة(سلاماللهعلیها)تقول لغلامهااصعد علی الضراب - الظراب - فاذا رایت عین الشمس قد تدلی للغروب فاعلمنی حتی ادعو(معانی الاخبار:399) شنیدم پیامبر(ص) فرمود: غروب روز جمعه ساعتی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود. - حضرت زهرا - برای درک آن ساعت - به خدمتکارش میگفت: بر فراز بلندی برو و هر گاه دیدی نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم.
دو رکعت نماز
امام صادق(ع) فرمود: «کان لامی فاطمة صلاة تصلیها علمها جبرئیل، رکعتان تقرء فی الاولی: الحمد مرة و: انا انزلناه فی لیلة القدر، ماة مرة و فی الثانیة: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت سبحت تسبیح الطاهرة علیها السلام»(جمال الاسبوع:173)
مادرم فاطمه(سلاماللهعلیها)همواره دو رکعت نماز را میخواند که جبرئیل به او آموخته بود، در رکعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحید را میخوانی، و پس از سلام نماز تسبیحات حضرتش را نیز میگویی.
هدیه بی نظیر
در کنز العمال آمده« ان علی بن ابیطالب(ع) امر فاطمة(سلاماللهعلیها)تستخدم رسول الله(ص) فقالت: یا رسول الله انه قد شق علی الرحی - و ارته اثرا فی یدیها من اثر الرحی - فسالته ان یخدمها خادما، فقال: اولا اعلمک خیرا من الدنیا و ما فیها؟ اذا آویت الی فراشک فکبری اربعا و ثلاثین تکبیرة و ثلاثا و ثلاثین تحمیدة و ثلاثا و ثلاثین تسبیحة» (کنزالعمال 2:57)ترجمه: امیرالمؤمنین(ع) به حضرت زهرا گفت تا برود و از پیامبر خادمی بخواهد، او نیز رفت و ضمن نشان دادن پینههای دستش گفت: آسیاب کردن مرا به زحمت انداخته است و آنگاه درخواست خادمی کرد. پیامبر در پاسخ فرمود: آیا نمیخواهی - به جای خادم - هدیهای به تو دهم که از همه دنیا ارزشمندتر باشد؟ هنگامی که برای خواب آماده شدی سی و چهار بار «الله اکبر» و سی و سه بار «الحمدلله » و سی و سه بار «سبحان الله » بگو.
تسبیح تربت
امام صادق(ع) فرمود: «ان فاطمة بنت رسول الله کانت مسبحتها من خیوط صوف مفتل معقود علیه عدد التکبیرات فکانت علیهاالسلام تدیرها بیدها تکبر و تسبح الیان قتل حمزة بن عبدالمطلب فاستعملت تربته و عملت التسابیح فاستعملها الناس».(وسائل الشیعه، ج 4:1033)
تسبیح حضرت فاطمه(ع) نخی بود که بر آن به تعداد تکبیرات - 34 عدد گره زده بود و آن را در دستش میچرخانید و تکبیر و تسبیح میگفت تا وقتی که حمزه شهید شد تسبیحی از تربت او ساخت. و از آن پس ساختن تسبیح در میان مردم رواج یافت.
جایگاه حضرت زهرا در قیامت
فاطمه این مجلله عظیم الشان هم نام حضرت زهرا(س)و فاطمه یافاطمه کبری نامیده شده است. در روایتی درباره مقام والا و عظمتشان حضرت زهرا(س)و علت نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است: محمد بن مسلم گفت: از ابوجعفر امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: فاطمه دارای جایگاهی کنار در جهنم است. وقتی روز قیامت میشود،میان دو چشم هر نفر، مومن یاکافر نگاشته میشود. آنگاه به کسی که دوستدار اهل بیت است و گناهان فراوانی دارد، دستور داده میشود به آتش افکنده گردد.
وقتی حضرت فاطمه آن شخص را میبیند،میگوید: بارالها! مولای من! مرا فاطمه نام نهادی و به واسطه من میخواستی از کسانی که دوستدار من و ذریه ام هستند، درگذری وعدهات حق است و تو از وعدهات تخلف نمیکنی. در آن زمان خداوند عزیز و والامرتبه میفرماید: درست گفتی، تورا فاطمه نام نهادم و میخواستم به خاطرتو از کسی که دوستت دارد، و پیرو توست و به خاندانت علاقمند و پیرو آنان است،درگذرم. پیمانم حق است و من خلف وعده نمیکنم; به این سبب به بندهام فرمان داخل شدن در آتش را دادم تاتو درباره او شفاعت کنی. تو را شفیع قرار دادم تا برای ملائکه و پیامبران وفرستادگانم و صاحبان این توقفگاه، جایگاه و منزلتت درپیشگاه من مشخص شود. هرکس را که دیدی میان دو چشمش کلمه مومن است، میگیری و داخل بهشت میکنی.
منبع : ماهنامه کوثر شماره 8 ، مقاله: حدیث عبادت زهرا(س)، نوشته: محمود لطیفی
فاطمه(سلاماللهعلیها)، صاحب مقام عصمت کبری
آنچه میآید گزیدهای از بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی پیرامون حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و مقام عصمت کبری آن بانوی مکرمه است که در سال 1369 شمسی ایراد گردیده است.
آیا ما تاکنون به این موضوع اندیشیدهایم که به راستی محک انسانیت ما چیست و این معیار در وجود ما به چه میزان وجود دارد؟
حیات گیاهان به دو عامل بستگی دارد؛ عامل اول قوت جذب و عامل دوم قوت دفع است، این دو نیرو در حیات حیوان به صورت خشنودی و خشم ظاهر میشود که هر دو ناشی از طبع و غریزهاند؛ امّا در حیات انسانی چگونه است؟
معمولا خوشحالی و خشم ما به خاطر حاجات بدنی ما است، اما انسانی که این گونه است، هنوز به درجه انسانیت نرسیده است، بلکه زمانی به آن دست مییابد که منشأ خشم و خشنودی او عقلانی باشد نه غریزی.
معنای حیات انسانی آن است که هریک از ما به درجه انسانیتی برسد که رکن و پشتیبان وجودش، عقلش باشد.(1) در این صورت است که عقل، منشأ تمام خشنودیها و خشمها در وجود انسان میگردد.
پس هرگاه در زندگیمان، منشأ خشنودی و خشممان را حتی برای یک بار از عقل دیدیم، آن موقع است که برای یک بار به انسانیت رسیدهایم؛ امّا اگر خشنودی و غضبمان ناشی از غرائز بود، یقینا تنها ظاهری انسانی داریم.
ولی آنچه آدمی میتواند بدان برسد، به همین رتبه محدود نمیشود؛ بلکه بالاتر از این مرتبه، مقامی است که ممکن است انسان به آنجا دست یابد و آن زمانی است که اراده انسان، در اراده خداوند - تبارک و تعالی- فانی گردد. در این جایگاه دیگر او ارادهای ندارد و اراده او عین اراده خداست. این همان درجهای است که آدمی تمام کارهایش برای خدا میشود. یعنی اگر حتی فرزندش را نیز کشتند، خشم او به خاطر خشم پروردگار است نه خشم نفسش و اگر فرزندش زنده گشت، بهخاطر رضای خداوند خشنود میگردد، نه رضایت نفسش.
این مقام مخصوص برترین مخلوقات و خاتم پیامبران و برترین رسولان است، همو که خداوند در باره او فرمود: "و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید."(2) لذا این، مقامی است که میتوان گفت: اوست که از خشنودی خدا خشنود و از غضب خدا خشمگین میشود و از طرفی دیگر خداوند -تبارک و تعالی- نیز از خشنودی او خشنود و از غضب او خشمگین میشود ...
اما آیا غیر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، کسی دیگر نیز بدین رتبه دست یافته است؟
حضرت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "فاطمه پاره تن من است، هر آنکس او را غضبناک کند مرا خشمگین کرده است."
بخاری، که او را متعصبترین و نقادترین فقهای اهل سنّت، فردی صحیح و معتبر میدانند، در صحیح خویش از رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت میکند که آن حضرت فرمود: "فاطمه پاره تن من است، هر آنکس او را غضبناک کند مرا خشمگین کرده است."(3)
این حدیث در میان فقهای اهل سنّت، حدیثی صحیح به شمار میآید و از اعتبار بالایی برخوردار است؛ چرا که بخاری ـ کسی که در صحت احادیث بسیار محتاط است ـ آن را نقل کرده است. از طرفی ذهبی نیز ـ که از نقادترین افراد نسبت به احادیث است ـ این حدیث را صحیح و معتبر دانسته و آن را به گونهای دیگر روایت میکند. او از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که خطاب به حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود:
"همانا خداوند به غضب تو غضب میکند و به خوشنودی تو خشنود میشود."(4)
این کلام بر این مطلب دلالت دارد که منشأ خشنودی و خشم حضرت فاطمه(علیها السلام) نیز نفس ایشان نیست؛ بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است. معنای این جمله، همان درجه عصمت کبری است که رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را داراست.
آری، این فاطمه است که همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این چنین مقامی بار یافت.
اما مطلبی که ذهن مسلمانان را آزار میدهد و سؤالی گزنده که خاطر هر اهل ایمانی را میآزارد، آنست که بخاری در قسمتی دیگر از کتاب خویش در روایت صحیحهای از عایشه آورده است که او گفت:
"فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) غضبناک شد و از یکی از صحابه روی برگرداند، بعد از آن طولی نکشید که درگذشت."(5)
و از دیگری روایت کرده است که:
"حضرت فاطمه(علیها السلام) به علی(علیه السلام) وصیت کرده بود که او را مخفیانه دفن کند و آن افراد را از محل دفن او آگاه نسازد."(6)
به راستی مگر بر این بانو چه گذشته بود؟ به راستی چه کسانی این بانوی آسمانی را آزردند؟ آیا غضب خدا بر کسی که فاطمه را بیازارد، روا نیست؟ و آیا آنگونه که خداوند در قرآن به ما میآموزد، هرکس مستوجب خشم خداوند گردید همانا خوار و هلاک نخواهد شد؟(7)
پاورقیها:
1-قال الصادق (علیه السلام): "دعامة الإنسان عقله"، "تکیه گاه انسان، عقل اوست." (اصول کافی، جلد 1، صفحه 25)
2- "و ما ینطق عن الهوی"، "هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید." (سوره نجم، آیه 3)
3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی" (صحیح بخاری، حدیث شماره 3437 و 3483)
4- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لفاطمة: "إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک"(میزان الاعتدال، ج 2، صفحه 492، حدیث 4560)
5- فغضبت فاطمة بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فهجرت أبا بکر فلم تزل مهاجرته حتی توفّیت. (صحیح البخاری، جلد 10، صفحه 330، حدیث 2826)
6-قریب به این مضمون در کتاب صحیح بخاری جلد 13، صفحه 135، حدیث 3913، نقل شده است.
7- "...و من یحلل علیه غضبی فقد هوی"، "... و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط میکند." (سوره طه، آیه 81)
دختر رسول خدا علیهاالسلام الگوی امام زمان(عج)

هر چند عمر کوتاهی داشت اما در همین عمر کوتاه به گونه ای زیست که زندگیش سراسر سرمشق شد؛ سرمشق برای یک عمر زندگی عارفانه و عاشقانه، زندگی مملو از نورانیت و صمیمیت، و زندگی سرشار از موفقیت و زندگی با احساس مسئولیت کردن به آنچه در پیرامونش می گذشت.
گمان نشود چون زن است تنها الگوی زنان است و مردان نمی توانند از او الگوبرداری کنند.
چون حضرت در انسانیت با همه انسانها مشترک است پس می تواند الگوی همگان باشد چه مرد و چه زن. اگر حضرت فاطمه سلام الله علیها تنها الگویی برای زنان بود دیگر چه جای این کلام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود که فرموده باشند:
عَنِ الشَّیْخِ الْمُوَثَّقِ أَبِی عُمَرَ الْعَامِرِیِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ... وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة.1 در توقیعی و نامه ای که از سوی امام عصر علیه السلام به واسطه یکی از نواب خاص حضرت در زمان غیبت صغری صادر شد آمده بود: دختر رسول خدا برای من الگویی نیکوست.
بنابراین دختر رسول خدا برای همگان الگوست. یکی از علمای معاصر در این باره می نویسد: «ایشان نه تنها الگویی برای زنان بلکه الگویی برای مردان نیز می باشد و چه بسا که در مرحله اول الگویی برای مردان و در مرحله دوم الگویی برای زنان باشد. دلیل آن این است که خداوند نور واحدی بیافرید و سپس آن را سه قسمت کرد، قسمت اول نور پیامبر مکرم اسلام محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و قسمت دوم نور مولای متقیان علی علیه السلام و ائمه هدی از فرزندانش و قسمت سوم نور فاطمه زهرا علیها السلام بود که خداوند آسمانها و زمین را با آن خلق کرد... پس نمی توان آن حضرت را فقط الگویی برای بانوان به شمار آورد زیرا ایشان بخشی از نور الهی می باشد و زن و مرد باید به طور مساوی از خلق و خو و سیره آن حضرت الگو برداری کنند.» 2
از آنچه گذشت روشن شد که الگوپذیری از اول بانوی هستی، بخشی مختص به بانوان مؤمن است و بخشی برای عموم انسانهای خداجو است چه مرد و چه زن. در هر یک از این دو بخش نیز برخی رفتار فردی است و برخی رفتار اجتماعی است. در قسم اول به ما می آموزند که چگونه یک انسان کامل باشیم و در قسم دوم در جامعه چگونه حضور داشته باشیم و وظایف ما نسبت به جامعه چیست؟
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای ابا الحسن من از پروردگار خود حیاء می کنم چیزی را از تو درخواست نمایم که تو بر آن توان و قدرت نداری. زنان دنیای معاصر باید از اینگونه جلوه های ایثار درس زندگی بگیرند و با ساده زیستی و مراقبت از خویشتن و دوری از آرزوی های زودگذر زندگی زناشویی را رنگی جاودانه زنند
حضرت زهرا علیها سلام الگوی بانوان
همسرداری:

ایشان در همسرداری الگوی زنان مسلمان است. در تاریخ آمده است که در یکی از صبحگاهان امام علی علیه السلام فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی داری تا گرسنگی ام برطرف شود؟ پاسخ داد: نه به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند که دو روز است که در منزل غدای کافی نداریم؛ آن چه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردم.
امام با تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ قالت علیهاالسلام یا اباالحسن إنی لأستحیی من إلهی أن اکلف نفسک مالا تقدر علیه. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای ابا الحسن من از پروردگار خود حیاء می کنم چیزی را از تو درخواست نمایم که تو بر آن توان و قدرت نداری. زنان دنیای معاصر باید از اینگونه جلوه های ایثار درس زندگی بگیرند و با ساده زیستی و مراقبت از خویشتن و دوری از آرزوی های زودگذر زندگی زناشویی را رنگی جاودانه زنند.3
در ارتباط با نامحرم :
در تعالیم دینی به ارتباط در حد ضرورت زن با نامحرم سفارش شده است. این مطلب در کلام و در رفتار بزرگ بانوی اسلام وارد شده است: گفتار حضرت در این باره چیست؟ ایشان می فرماید: خیرٌ للنساء أن لا یرین الرجال و لا یراهنّ الرجال. آن چه برای زنان نیکوست این که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبیند و نامحروان نیز او را ننگرند. 4و اما رفتار حضرت صدیقه کبری: امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: روزی فاطمه علیهاالسلام در محضر رسول خدا نشسته بود که مرد نابینایی اجازه ورود خواست. در این حال دختر رسول گرامی اسلام اتاق پذیرایی را ترک کرده و در اندرونی نشست. پس از رفتن مهمان، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: چرا از مرد نابینا دور شدی در حالی که او تو را نمی دید؟ فاطمه علیهاالسلام جواب داد: اگر او مرا نمی دید من وی را می دیدم علاوه بر این اگر او چشم نداشت که مرا ببیند از طریق بویایی می توانست بو کند. 5
اینجاست که فرزندان ایشان عابدترین افراد در زمان خود می شوند تا جایی که امام حسین علیه السلام برای راز و نیاز با محبوب هستی از دشمن یک شب مهلت می گیرد و بعد از واقعه کربلا نماز شب عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ترک نمی شود
تربیت فرزندان: 
همچنین
ایشان در تربیت فرزندان الگوی مادران مهربان است؛ یکی از راههای تربیت
فرزندان که می توان گفت بهترین روش نیز هست عمل خود مربی یعنی مادر است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها با عبادت خالصانه اش در درگاه الهی روح بندگی
را به فرزندانش آموخت. با حضور به موقع و به جا در صحنه جامعه روح مسئولیت
پذیری را در کودکانش پرورش داد. فرزندش امام حسن مجتبی نقل می کند که:
مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول
است او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید... 6
اینجاست که فرزندان ایشان عابدترین افراد
در زمان خود می شوند تا جایی که امام حسین علیه السلام برای راز و نیاز با
محبوب هستی از دشمن یک شب مهلت می گیرد و بعد از واقعه کربلا نماز شب
عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ترک نمی شود.
در محبت و احترام به والدین به ویژه پدر، الگوی دختران عفیف است. محبت ایشان به پدر بزرگوارش مثال زدنی است. حضرت زهرا تحمل دوری پدر را نداشت بخاطر همین رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام مسافرت با آخرین كسى كه وداع مىگفت حضرت فاطمه علیهاالسلام بود و هنگام بازگشت از مسافرت اولین كسى را كه دیدار مىكرد فاطمه علیهاالسلام بود.7 در لحظات پایانی عمر شریف پدرش بیش از همه بی تابی می کرد تا این که پدرش او را فراخواند و مژده ای به او داد که دخترم تو اول کسی هستی که به من ملحق می شوی 8 اینجا بود که همه دیدند لبخندی در چهره پر از غم فاطمه سلام الله علیها پدیدار گشت.
سیدروح الله علوی
علی جان، حلالم کن!
ممکن است در برخی اذهان این سؤال مطرح شود که آیا براستی حضرت فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد اذیت و ستم قرار گرفت؟

جواب این سؤال با مراجعه به کتب معتبر تاریخ از مورخان شیعه و سنی که وقایع پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به گونهای کاملاً مفصل و با تمام جزئیات آن ضبط کردهاند، مشخص میشود.(1) این کتب به گونهای روشنتر از آفتاب ارائه کردهاند که آن حضرت در تمام مدت عمر کوتاه خود پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته از ظلم و ستمهای متصدیان حکومت در حال شکایت بوده است.
اگر یک نگاه گذرا به خطابه آتشین و پر سوز و گداز آن یگانه یادگار رسول خدا در مسجد مدینه و در مجمع عمومی مهاجرین و انصار بیندازیم(2)، میببینیم که رئیس حکومت را چگونه به صحنه محاکمه کشیده و با خطابهای تند و عتاب آمیز، او را مورد سرزنش قرار میدهد. در این هنگام یک سؤال در ذهن نقش میبند. آیا اینگونه سخن گفتن حاکی از آزردگی خاطر از ظلم خلیفه اول و اظهار خشم بر او و هوادارانش نیست؟ در حالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: "خشم و رضای فاطمه، سبب خشم و رضای خداست."(3)
یعنی آن کسی که مغضوب فاطمه است، مورد غضب خداست و مغضوب خدا حق حاکمیت بر امت اسلامی را ندارد...
آن خطابه، کار خود را کرد و همچون صاعقه بر سر خلیفه اول و هوادارانش فرود آمد و افکار عمومی را علیه دستگاه حاکم متشنج ساخت. اما پس از ایراد خطابه در مسجد، وقایع دردناک دیگری پیش آمد و آن ودیعه الهی، بستری شد ...
... امیرالمؤمنین (علیه السلام) احساس کرد که همسرش سخنانی محرمانه دارد و میخواهد اتاق، خلوت باشد. به زنهایی که حاضر بودند، دستور داد از اتاق خارج شوند. آمد و کنار بستر زهرا (علیها السلام) نشست. سر زهرا (علیها السلام) را از روی بالش بلند کرد و به سینهاش چسبانید و فرمود: "عزیزم! بگو، هرچه درد دل داری برای من بگو."
عرض کرد: "ای پسر عموی عزیزم! من رفتنی هستم. ساعتی پیش، پدرم را در خواب دیدم، به من فرمود: دخترم! بیا؛ من اشتیاق دیدار تو را دارم. اینک من حرف اولم اینست که آیا در طول این مدتی که با شما بودهام، یک حرف دروغ از من شنیدهاید؟ یک نافرمانی کوچک از من مشاهده کردهاید؟ (یعنی اگر دیده و شنیدهاید، اکنون حلالم کنید.)
وصیت من اینست که مرا شبانه تجهیز کن، نمیخواهم احدی از اینان که به من ستم کردند، از تجهیزم آگاه گردند. خودت شب غسلم بده و کفن بر من بپوشان و نماز بر من بخوان و شب دفنم کن و پس از دفنم کنار قبرم بنشین و برای من تلاوت قرآن کن
امیرالمؤمومنین (علیه السلام) از شنیدن این سخن سخت دگرگون شد و اشک از دیدگانش جاری گشت و فرمود: "معاذ الله؛ تو بزرگتر از این بودی که دروغی بر زبانت جاری شود و نافرمانی از تو مشاهده گردد."
آنگاه فرمود: "بچه های من(4) خردسالند و بیمادر میشوند. هر مردی احتیاج به زن دارد و بعد از من ازدواج خواهید کرد. از شما میخواهم با "امامه" دختر خواهرم زینب ازدواج کنید که با بچههای من مهربانتر از دیگران است.
سپس عرض کرد: "وصیت من اینست که مرا شبانه تجهیز کن، نمیخواهم احدی از اینان که به من ستم کردند، از تجهیزم آگاه گردند. خودت شب غسلم بده و کفن بر من بپوشان و نماز بر من بخوان و شب دفنم کن و پس از دفنم کنار قبرم بنشین و برای من تلاوت قرآن کن."

در همان حال که سر بر سینه علی داشت، گفت: "السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول الله"؛ و روح از بدن مقدسش به پرواز درآمد و به عالم قدس ارتحال یافت و چراغ خانه علی خاموش شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) آهسته سرش را روی بالش گذاشت. کودکان بیمادر آمدند و خود را روی پیکر بیروح مادر انداختند. حسن روی سینه مادر افتاده بود و میبوسید و میگفت: "مادر! من حسنم، با من حرف بزن." حسین آمد و پایین پای مادر نشست. پاهای مادر را در بغل گرفته، میبوسید و میگفت: "مادر! من حسین توام، با من حرف بزن؛ نزدیک است جان از بدنم مفارقت کند."
صدای شیون از خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بلند شد. ساعات اول شب بود. مردم که از شدت بیماری زهرا (علیها السلام) آگاه بودند، انتظار چنین واقعهای را داشتند و لذا صدای گریه از این خانه به آن خانه منتقل شد و شهر مدینه یکجا تکان خورد و مبدل به عزا خانه شد.
به فرموده محدث قمی (ره)، "اهل مدینه یک صدا فریاد کشیدند؛ آن چنان که گویی مدینه میخواهد از جا کنده شود" .(5)
پی نوشت ها:
1- در میان مورخین و محدثان مشهور اسلامی نمونههای متعددی برای این موضوع ذکر شده است. به عنوان نمونه پس از آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با روایتی ساختگی از جانب ابوبکر مواجه شد که مخالف صریح آیات قرآن کریم بود و تنها برای محروم ساختن آن حضرت از حق خویش ساخته شده بود، سخت بر آشفت و بر خلیفه اول خشمگین شد. تا جایی که بر طبق نقل بزرگان اهل سنت نظیر بخاری، احمد حنبل، ابن سعد، ابن اثیر، ابن کثیر و...، تا پایان عمر با او سخن نگفت و از او رویگردان بود: صحیح بخاری، جلد 4، صفحه 42 – مسند احمد، جلد 1، صفحه 6 – طبقات الکبری، جلد 8، صفحه 28 – البدایة و النهایة، جلد 5، صفحه 306 و ...
2- این خطبه را که به "خطبه فدکیه" مشهور است، هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنت در کتب خویش نقل نمودهاند.
3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "یا فاطمة! إن الله لیغصب لغضبک و یرضی لرضاک"
منابع اهل تسنن: مستدرک صحیحین، جلد 3، صفحه 154 - تاریخ مدینه، دمشق، جلد 3، صفحه 156 – أسد الغابة، جلد 5، صفحه 522 – الإصابة، جلد 8، صفحه 265 و ...
منابع شیعه: مناقب (ابن شهر آشوب)، جلد 3، صفحه 107 - امالی شیخ طوسی، صفحه 427 – کشف الغمة، جلد 2، صفحه 85 و ...
4-فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چهار فرزند داشت که در آن زمان بزرگترینشان 8 ساله و کوچکترینشان 4 ساله بودند.
5-"فصاحت أهل المدینة صیحة واحدة، کادت المدینة أن تتزعزع" (بیت الأحزان، صفحه 78)
گروه دین تبیان
منبع:
سلسله مباحث معارفی "صفیر هدایت"، تألیف آیت الله ضیاء آبادی (با اندکی تصرف)
پی نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج 53 ،ص 178 ( باب ما خرج من توقیعاته) و الإحتجاج،ج2 ص 466
2.فاطمه زهرا علیها سلام تجلیگاه رسالت الهی، محمد تقی مدرسی، مترجم قزوینی حائری،ص 31و 32
3. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها سلام، محمد دشتی، ص 9
4. مكارم الأخلاق، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسى، ص: 233 ناشر: شریف رضى
5. تحلیل سیره فاطمه زهرا، علی اکبر بابازاده، ص 159 و 160
6. همان، ص98
7. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج4، ص: 18
8.الإنصاف فى النص على الأئمة ع ،سید هاشم بحرانى با ترجمه رسولى محلاتى ،ص: 206 ،ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامى





























