متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تظلم خواهی حضرت زهرا(ع) در قیامت                                                                       

 

بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله
اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة بنت محمد زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل و صل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة (بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴).

به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه دخت رسول خداست، در حالی وصیت می کند که شهادت می دهد، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم .

*******************************************************************
گزارش تکمیلی :

در آخرین لحظات حیات حضرت زهرا(علیهاالسلام) وقت آن رسیده بود که ایشان رازهایى را که در این مدت در سینه نهان داشته بود در قالب وصیت‏هاى لازم الاجراء با همسرش درمیان بگذارد. از این رو، عرضه داشت:

پسر عمو! من خبر مرگ خویش را دریافت کرده ‏ام و لحظه به لحظه به زمان دیدار پدر بزرگوارم نزدیک‏تر مى ‏شوم، اکنون تو را به انجام خواسته ‏هایى که در دل دارم سفارش مى‏ کنم.

امام علی(‏علیه‎السلام) به او فرمود: دخت رسول خدا(صلى الله علیه و آله)! هر چه دوست دارى سفارش ‏کن .

امام‏ بر بالین زهرا نشست و از افراد حاضر در خانه خواست خارج شوند و سپس فاطمه زهرا (علیهاالسلام) لب به سخن گشود و عرضه داشت:

پسر عمو! بر این باورم از آن زمان که زندگى خود را با تو آغاز کردم، در خانه ‏ات دروغ نگفتم و به تو خیانت نورزیدم و از اطاعتت سر بر نتافتم.

امام فرمود:
حاشا! از چنین چیزى فاطمه جان! تو به عظمتِ خداوند آگاه‏تری و نکوکارتر و پروا پیشه ‏تر و گرامى‏ تر(از تو وجود ندارد) و ترس و بیم تو از خدا بیشتر از آن است که من تو را بر نافرمانى‏ ات مورد نکوهش قرار دهم. جدایى و از دست دادنت برایم بس دشوار است، ولى راه گریزى از آن نیست، به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت جانسوز رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را یک بار دیگر برایم تازه کردى، بارِ جدایى و رحلتِ تو فوق‎العاده سنگین است، همه از خداییم و به سوى خدا باز مى‏گردیم، مصیبت و فراق تو آنقدر اندوهبار است که سخت‏تر و دردناک‏تر و رنج‎آورتر و غم‏انگیزتر از آن وجود ندارد! مصیبتى است که عزا و مصیبتى فراتر از آن نمى‏ توان سراغ داشت.

سپس لحظاتى هر دو گریستند و امام‏ سر مبارک فاطمه‏(علیهاالسلام) را بر سینه نهاد و آنگاه فرمود:

(فاطمه جان!) هرگونه وصیتى مى ‏خواهى به من سفارش کن، به وصیّت‏هایت مو به مو عمل خواهم کرد و هر چه را به من فرمان داده ‏اى به انجام مى ‏رسانم، و فرمان تو را بر کار خود ترجیح مى ‏دهم.

زهراى مرضیه‏(علیهاالسلام) عرضه داشت:

پسر عمو! خداوند از ناحیه من به تو پاداش خیر عنایت کند، نخستین وصیّتم این است که پس از من زنى را به ازدواج خویش درآورى... زیرا مردان بدون زن نمى ‏توانند ادامه زندگى دهند .

و سپس معروض داشت:

سفارش بعدیم این است که اجازه ندهى هیچ یک از افرادى که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازه ‏ام حاضر شوند، زیرا آنان دشمنانِ خدا و رسولند و رخصت ندهى هیچ کدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازه‏ ام نماز بگزارند و شبانگاه، آن زمان که دیدگان مردم آرامش یافت و چشم‏ها به خواب رفت، مرا به خاک بسپار.

ابن عباس وصیت نوشته شده ‏اى را از آن مخدّره روایت کرده که در بخش اول ذکر شد.

بغضی که تا ظهور مهدی آل محمد(ص) در دلها می ماند

دفن حضرت فاطمه(عليهاالسلام) در شب                                                      ثقه‌الاسلام کلینی از محدثان بزرگ شیعه آورده است که چون حضرت فاطمه زهرا(س) از دنیا رفت، امیرالمؤمنین وی را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر را از میان برد. در این مقدار از نقل اتفاق نظر وجود دارد.

«شیخ مفید» اضافه  کرده است: و آنگاه که دفن پایان یافت و دست‌ها را از خاک قبر تکان داد، اندوه چون سیلی بر او هجوم آورد و اشک‌ها بر صورت مبارک فرو ریخت، ناچار به قبر پیامبر(ص) روی کرده، همه دردی که بر دلش می‌گذاشت را با ایشان در میان نهاد و گفت: یا رسول‌الله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد؛ همان دخترت که حبیبه و نور خوابیده است و خداوند خواست که به سرعت به تو ملحق شد.
یا رسول‌‌الله ! از فراق دختر برگزیده تو صبر و شکیبایی بر مصیبت، سنت بازمانده از خود شماست.
من تو را به دست خود به قبر نهاده و به خاک سپردم در حالی که سر شما بر روی سینه من بود، جان سپردی.
در قرآن بهترین سخن آمده: «انالله و انا الیه راجعون»
یا رسول‌الله! آن امانتی که به من سپرده شده بود، باز پس گرفته شد و زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
یا رسول‌الله! چقدر این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظر من زشت شده است. غم و اندوه من، ابدی و ماندگار شده است و شب من با بی‌خوابی می‌گذرد. این غم از قلب من خارج نمی‌شود تا زمانی که خداوند مرا در آن خانه‌‌ای که تو در آن هستی، وارد نماید. در دلم دردی است که گویی زخمی چرکین دارد و اندوهی دارم که مانند آتش برافروخته است، چه زود بود که بین ما جدایی افتد. از این فراق تنها به خدا شکایت می‌برم.
دخترت به زودی تو را از اینکه امت تو پشت به پشت هم دادند تا حق او را پایمال نمایند، آگاه خواهد کرد! سرگذشت او را با اصرار جویا شو و گزارش حال را از وی بخواه! زیرا چه بسیار غم وغصه‌هایی که در دل او جمع شده بودند و او در دنیا راهی برای گفتن آن نیافت. اما او آنها را برای تو خواهد گفت و خداوند که بهترین حکم‌کنندگان است، داوری خواهد کرد.
سلام من بر شما باد، سلامی برای وداع، نه از سر خستگی و ملامت! اگر بروم، از ملامت و خستگی نیست و اگر بمانم به علت بدگمانی «به وعده‌های الهی» نیست که به یقین می‌دانم خدا به صابرین وعده ثواب داده است.
آنگه آهی از سر درد کشید و بعد اضافه فرمود: ناگزیر صبر و شکیبایی مبارک‌تر و نیکوتر است. به راستی اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود و قبر تو آشکار نمی‌شد، در کنار قبر تو برای همیشه می‌ماندم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر مادری داغ دیده، ناله و فریاد می‌کردم.
بعد باز هم با رسول خدا (ص) سخن گفت: خداوند می‌بیند که دختر تو مخفیانه دفن می‌شود! حق وی را به زور خوردند و او را از ارثش باز داشتند. در صورتی که از زمان و تا به حال چندان مدتی نگذشته و یاد تو کهنه نشده است.
یا رسول‌الله!  صلوات خدا بر تو و سلام و خشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد.
مدائنی هم گفته است: چون امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) از دفن دختر پیامبر (ص) فراغت یافت. بر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد: « لکل اجتماع من خليلين فرقة وکل الذي دون الفراق قليل / و انّ افتقادي فاطمه بعد احمد دليل علي ان لا يدوم خليل» یعنی برای هر دوستی جدايی و فراقی است و اين دوریها و فراق است که پایان ناپذير است. فقدان فاطمه بعد از رحلت پيامبر(ص) تنها دلیل برای کوتاه بودن دوستی ها است.
اشعار دیگر نیز به آن حضرت(ع) منسوب داشته‌اند که همه نشانه آزردگی خاطر و سوز درونی ایشان است.